سروده مقام معظم رهبرى حضرت آیة الله خامنه اى (مدّ ظله العالى) :
دلم قرار نمى گیرد از فغان بى تو سپند وار زکف داده ام عنان بى تو
ز تلخ کامى دوران نشد دلم فارغ زجام عشق لبى تر نکرد، جان بى تو
چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلى پر است سینه ام از اندوه گران بى تو
نسیم صبح نمى آورد ترانه شوق سر بهار ندارند بلبلان بى تو
لب از حکایت شب هاى تار مى بندم اگر امان دهدم چشم خون فشان بى تو
چو شمع کُشته ندارم شراره اى به زبان نمى زند سخنم آتشى به جان بى تو
ز بى دلى و خموشى چو نقش تصویرم نمى گشایدم از بى خودى زبان بى تو
عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم چو یادم آید از آن شکرین دهان بى تو
گزاره غم دل را مگر کنم چو امین جدا ز خلق به محراب جمکران بى تو
امروز مسلمانان ماتم زدهاند. امروز امت اسلام در سوگ است و شوری دگر به سر دارد. امروز دنیای اسلام را حالی دیگر است و هوایی دیگر. گویی هالههای ماتم و اندوه، سر تا پای وجودش را فرا گرفته است. گویی غریب شده است. گویی عقدهها آن چنان گلویش را میفشارند که دیگر تاب مقاومت در برابرقطرههای اشکش ندارد. آری، امروزجهان اسلام عزادار است و در ماتم رسول گرامیخویش به سوگ نشسته است. مردی که دروازههای نور را به روی بشریت گشود. مردی که عطر رویش وجودش، باغستان گرانقدر توحید را به سبزه و گل و میوه آراست. مردی که شکوه و جلالش، همینه مشرکان را در هم شکست. مردی که آوازه جمالش، زیبایی را شرمگین ساخت. پیامبر را میگویم؛ آبشاری از نورانیت. رودی از آزادگی که در بسترزمان و زمین روان شد. یادگار بزرگ خداوند، رسول خدا، محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله ، که بر او هزاران درود باد.